{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .
این دلی که شکستی مال من نبود خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . .
کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . .
خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . .
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکستو از سادگی خیانت . . .
با تو بودن خیلی وقته که گذشته بی تو بودن مثل مهر سرنوشته حالا اسم تو را هی زمزمه کردن واسه من نه تو میشه نه فرقی داره . . .
زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران . . .
تا که بودیم ، نبودیم کسی / کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند / تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست / نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . .
گفتی شتاب رفتن من از برای توست / آهسته تر برو که دلم زیر پای توست . . .
یادمان باشد: اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم که در این بحر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم . . .
تو دل منو شکستی و لی من دل تو رو نمی شکنم چون یک دل شکسته بهتر از دو دل شکسته است
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود.
همانند پلی بودم برای عبورت، به فکر تخریب من نباش، رسیدی دست تکان بده، من خود فرو میریزم.
مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد...
گـاهــــــــی بــه خـــــــــــــاطـرش مــــــــــانـدن را تـحـمـــــــل کــــن رفتن از دست "همـــه" برمی آید ...
دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . . .
احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .
این دلی که شکستی مال من نبود خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . .
کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . .
خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . .
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکستو از سادگی خیانت . . .
با تو بودن خیلی وقته که گذشته بی تو بودن مثل مهر سرنوشته حالا اسم تو را هی زمزمه کردن واسه من نه تو میشه نه فرقی داره . . .
زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران . . .
تا که بودیم ، نبودیم کسی / کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند / تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست / نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . .
گفتی شتاب رفتن من از برای توست / آهسته تر برو که دلم زیر پای توست . . .
یادمان باشد: اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم که در این بحر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم . . .
تو دل منو شکستی و لی من دل تو رو نمی شکنم چون یک دل شکسته بهتر از دو دل شکسته است
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود.
همانند پلی بودم برای عبورت، به فکر تخریب من نباش، رسیدی دست تکان بده، من خود فرو میریزم.
مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد...
گـاهــــــــی بــه خـــــــــــــاطـرش مــــــــــانـدن را تـحـمـــــــل کــــن رفتن از دست "همـــه" برمی آید ...
دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . . .
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}